حیات چیست؟!
این مطلب از دو پست قدیم و جدید تشکیل شده. برای درک مطلب خواندن هر دو پست الزامی است.
پست قدیم؛
تعریف حیات چیست؟! وضع فیزیکی یک جاندار.
این تعریف ( از آقای اروین شرودینگر) بیان می کند که اگر ما جانداری را شناسایی کردیم به وضع فیزیکی او حیات می گوییم.
پس اصل اساسی وجود حیات را می توان استخراج کرد: وجود داشتن جاندار
توضیحبرای تعریف حیات:
لطفا به ادامه مطلب بروید...
وقتی بال پرنده ای می شکند، می گوییم پرنده حیاتش درخطر است؛ درواقع منظور علمی ما با توجه به تعریف آقای شرودینگر این است: وضع فیزیکی این جاندار(پرنده) درخطر است.
آیا تعریف حیات، تکلیف ویروس ها را مشخص می کند؟!
*** اولا؛ تعریف حیات فقط تکلیف این را مشخص می کند که هرکجا جاندار باشد، وضع فیزیکی جاندار هم وجود دارد و بنابراین حیات وجود دارد.
*** دوما؛ این تعریف جاندار است که باید مشخص کند آیا ویروس جاندار است یا خیر و درنتیجه وضع فیزیکی ویروس حیات به حساب می آید یا خیر. که در زیست شناسی ویروس موجود زنده نیست و درنتیجه وجود داشتن ویروس حیات به حساب نمی آید.
آیا این تعریف از حیات درست است:« فاصله ی بین تولد تا مرگ یک موجود زنده»؟
خوب در این تعریف هم وجود داشتن موجود زنده اصل قرار گرفته است. این تعریف گاهی مورد تایید قرار می گیرد(معمولا در پزشکی)؛ اما اکنون باید به سراغ اصلی بنام «اصل جایگذاری تعریف» برویم( اطلاع ندارم این اصل را قبلا در جایی نام برده اند یا نه).
دوباره به مثال شکستن پر پرنده توجه کنید. پر پرنده ای شکسته است و ما می گوییم: حیات پرنده در خطر است. حال کدام یک از جایگذاری های زیر، زیبا تر و مفهوم تر است:
۱. وضع فیزیکی این جاندار(و طبق تعریف زندگی این جاندار) در خطر است.
۲. فاصله بین زندگی تا مرگ این جاندار در خطر است(به مرگ نزدیک تر است).
هر دو معنا میدهد. اما جمله یک واضح تر می گوید چه اتفاقی افتاده چون به وضع فیریکی اشاره میکند.
اما که: تعاریف بر اساس نیاز های ما و علم ما بیان می شوند.
قبل از آقای شرودینگر، چه تعریفی از حیات می شد؟!
ارسطو:
«موجود زنده ماده ای است که بتواند تغییر کند. و موجود غیر زنده به وسیله عوامل خارجی تغییر می کند.( امروزه تغییر را میتوانیم معادل فرگشت و البته گاهی پیری، فرسودگی و گاهی رشد بدانیم. دضمن امروزه اعتقاد داریم موجود زنده هم می تواند به وسیله ی عوامل خارجی تغییر کند).
موجود زنده خود به دو نوع تقسیم میشود. ۱. گیاهان ۲. مخلوقات. و خود مخلوقات نیز به دو گروه فرعی انسان ها و حیوانات بخش می شوند.
این رده بندی ها ساده است. فرق هایی و مرز هایی مشخص شده.
مثلا، فرق انسان با اسب چیست؟!
انسان ها می توانند فکر کنند. اما امروزه می دانیم یکاسب هم قادر به تصمیم گیری است! پس اگر فرق بین انسان و حیوان را فکر کردن ببینیم مرز مشخص وجود ندارد.
اما مهم این است که انسان می تواند عقلانی فکر کند. انسان دارای جرقه های فکری الهی است.»
*** البته قابل ذکر است که امروزه به راحتی حیات را معادل وجود موجود زنده(زندگی) می خوانیم و از همین رو به اشتباه، یا به درستی ویژگی های موجود زنده را، معادل حیات می دانیم.
پست جدید:
در گذشته پاسخ سوال «حیات چیست؟» را وضع فیزیکی یک سلول زنده(یا یک جاندار) می دادیم.
اما امروز جوابی تازه، بسیار قابل فهم تر و قطعی تر را داریم(یادمان باشد تعریف قطعی برای حیات وجود ندارد. اما، تعریف قطعی تر وجود دارد).
در ادامه، حیات را با دید جدید تری مورد بحث قرار خواهیم داد.
--------------------------------------------------------
حیات چیست؟ وضع بیوفیزیکی و بیوشیمیایی یک جاندار یا جانداران.
پس اگر بخواهیم حیات یک جاندار را مورد بررسی قرار دهیم، باید وضع بیوفیزیکی و بیوشیمیایی او را بررسی کنیم.
در این تعریف هم وجود جاندار اصل قرار داده شده. با این معنا که بدون وجود داشتن جاندار ، حیاتی جریان نخواهد داشت.
اما یک سوال!
آیا حیات، با زندگی متفاوت است؟!
گاهی در فلسفه این دو واژه متمایز شمرده می شوند. اما بصورت عادی و در این جا، زندگی معادل فارسی واژه ی حیات است.
اطلاعات تکمیلی...
بیوشیمی:
علمی است که درباره ترکیبات و واکنشهای شیمیایی در موجودات زنده بحث میکند. مثل: تولید مثل یک فرایند بیوشیمیایی است.
بیوفیزیک:
علمی میان رشتهای است که از روشها و نظریههای فیزیک جهت مطالعه سامانههای زیستی استفاده میکند. مثل: پمپاژ خون توسط قلب در بیوفیزیک بررسی می شود.
نویسنده: علی اکبر گل پیچ